ماه من 🌙
حسین علیهالسلام ... ۲۴ بهمن، ۳ شعبان _ عیدی میخوام ازتون:) قرار شد نزارین دست خالی و دل پر تموم شه شب... دستامو ک نمیدونم هنوز ولی دلم، دلم، دلم...خیلی پره(: بسم الله الرحمن الرحیم من...همین منِ ساده، برای یک بار برخاستن هزاران هزار بار فرو افتادهام... لحظاتی هستند که بدن انسان در هر حالتی باشد، روحش زانو زده است... گناه مکرر این روزهام داره عذابم میده و علاوه بر عذاب وجدان میترسم کارماش رو پس بدم، از طرفیم داییم تنش ذهنی میسازه برام(: البته گمونم بازم این منم ک داره مته ب خشخاش میزاره... میخوام آروم باشم و فقط ب مهمونی فردا فکر کنم و برای روزم برنامه بریزم، برای حال خوب دلم برنامه بریزم(: فردا یحتمل ب دایی هم زنگ بزنم...شایذ باهاش خیلی راحت حرف بزنم... بسم الله الرحمن الرحیم دیروز بهم پیام داد...شکم تبدیل شد ب یقین. نیمه تاریکی که باورش نمیکردم رو ب چشم دیدمش... یه غمی نشست تو دلم ولی حس رهایی بهم دست داد:) حداقل دیگه توی قفس انکار و شک و تردید شکنجه نمیشم...حرفای زیادی زد:) وقتی که فهمید چ اشتباهی کرده، میگفت خدا همسر خوبی براتون رزرو کرده، اینم نشونشع... میکفت متوجه میشین یه روزی که من واقعا مناسبتون نبودم و لیاقتتون چقدر بالاست... میگفت برام سخت بود با حقیقت خودم روبرو شم ولی شدم در نهایت:) و و و..... سخن بسیار ولی.... میدونم این حرفا رو جدی میزد و از سر شکست نفس نبود " من در این سالها احساساتی را فهمیدم، و در خود حمل میکنم که توان بیانشان را ندارم. ذهنیتی نسبت به مفاهیم و پدیدهها در من است که نمیتوانم همهاش را بگویم و بنویسم. من برای بیان حس و درکم نسبت به پیرامون کلمه کم میآورم " بسم الله الرحمن الرحیم قسم به حقارت واژه و شکوه سکوت، که گاه شرح حال آدمی ممکن نیست... حالی که دارم غیرقابل وصفه! دارم دست و پا میزنم... حتی احتمال اینکه من یا اطرافیانم کاری کرده باشیم ک تموم شده باشه، از پا درم میاره... فرزانه از روز اول گفت خانواده ها مانع نمیشن، انرژی بهم رسیدن تون بالاست ، بیراهم نگفته یعنی؟! احتمال بیراه نبودن حرفش عذابم میده... خسته ام، خسته تر از چیزی که بشه اسمش گذاشت خستگی... احساس میکنم جانی در تنم نمونده، کاش فرزانه هم بیاد بگه نه اینطور نیست، بگه مقصر بودن، بگه نبوده این جفت روحیت و... من نیاز دارم ، من ب تأیید همه جانبه نیاز دارم الان، قفل کرده ذهنم:) خسته ام. فاطمه کفری شده از دستم، میگه باورم نمیشه فکر کردی اونها مقصر نبودن:) میگفت موفق شده بهت عذاب وجدان بده... بسم الله الرحمن الرحیم حوصله شرح قصه ندارم... فقط اومدم بنویسم که اقای میم.عین تموم شد....و خدا رحم کنه ب دل من.... و خدا جواب خانوادش رو بده(: تمام! بسم الله الرحمن الرحیم بردار دل از شیشهی رازی که شکستهاست از آینهء چشم نوازی که شکسته است جز آه نمیآید از این قلب پر از درد:) اينقدر مزن چنگ به سازی که شکستهاست چون برکهی یخ بسته پر از حسرتم ای ماه! دل بی تو چه شبهای درازی که شکستهاست
برچسبها: MA
برچسبها: والد شفیق
| Design By : Pars Skin |
